عاشقان معشوق
گویند کسی به دیدار اویس قرنی رفت. پس از سلام و احوال پرسی، اویس پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ گفت: آمده ام با تو مأنوس باشم. اویس با تعجب پرسید: مگر کسی، به غیر خدا هم انس می گیرد؟ آیا اویس ها در انس با خدا چه یافته اند که چنین بی قرار و شیدا در پی اویند و نمی توانند دل به دیگران بسپارند و آیا ما را چه شده است که از چنین لذتی محروم گشته ایم و از انس با دیگران بیش از انس با حضرت معبود لذت می بریم؟
;رازی است مرا راز گشایی خواهم
;دردی است به جانم و دوایی خواهم
;گر دوست وفایی نکند بر درویش
;با جان و دلم از او جفایی خواهم
امام خمینی رحمه الله
دعای عاشقان
اگر در سیره اولیا دقت کنیم و محتوای دعاهای آنان را ببینیم، متوجه می شویم که آنها از خواستن حاجات عادی زندگی ساکتند و زمام کار را به دست خدا داده اند.
دعاهای آنان سخنان عاشقانه ای است که با محبوب خویش در میان می گذارند و با خدا عشق بازی می کنند.
امام سجاد علیه السلام بیان می دارد: «بار الها! کیست که مزه محبت تو را چشید و غیر تو را خواست؟ و کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای از تو روی گردانید؟» و باز عرض می کند: «دیدارت نور چشم من است و رسیدن به تو آرزوی دلم و شوقم، به سوی تو و وَلَه من، در محبت تو و دلدادگی ام در هوای توست».
در دعای دیگر همچون طفلی که دامن مادر را گرفته و رها نمی کند تا خواسته اش را بگیرد، چنین گوید: «خدای من، آقای من! به عزت و جلالت سوگند! اگر مرا به گناهانم بازخواست نمایی، من نیز عفوت را می طلبم و اگر به پستی ام مؤاخذه کنی، من نیز کرمت را خواستارم و اگر مرا به جهنم ببری، به دوزخیان خبر می دهم که من تو را دوست دارم. ای خدا و آقای من! اگر تنها دوستانت را می بخشی، پس گناهکاران به کجا پناه ببرند؟
».
لذت اولیای خدا
با دقت در دعاهای اولیای الهی متوجه می شویم که آنان چه حال خوشی دارند و چه اندازه از مناجات و انس با حق لذت می برند. امام سجاد علیه السلام فرمود: «اگر خانواده ام و دیگر مردم بر من حقوقی نداشتند که ناچار از پرداختن به آنها باشم، چشم را به آسمان و دل را به خدا متوجه می ساختم و تا پایان عمر از آن روی نمی گرداندم.» و از یکی از اولیا نقل شده است: ای کاش عمر من از ازل تا ابد بود و من مقام آن را در یک سجده به سر می آوردم!
;شب همه شب ما و تمنای او
;خواب نداریم ز سودای او
;شب دم از افسانه او می زنیم
;روز درِ خانه او می زنیم
وحشی بافقی
راه کار
فردی به حضور یکی از اولیای خدا رسید و عرض کرد: چه می شود، اگر گوشه چشمی به ما کنید و ما را هم ره بنمایید تا به لذتی رسیم و روحمان به پرواز درآید؟ مرد خدا با لحنی مشفقانه به او چنین فرمود: عزیزم، خدا برای همگان است و هیچ کس از درگاهش محروم نیست، کافی است تو هم به طرف او حرکت کنی. او پرسید: چگونه؟ گفت: اول از گناه بپرهیز. سپس با انجام وظایف بندگی، خود را به او نزدیک کن تا لذت انس با او را بچشی؛ زیرا خود فرموده است که طالب دنیا از لذت مناجات با من محروم است.
گفت: دوست دارم چنین کنم، اما نمی توانم. فرمود: عزیزم! مردم بازِ شکاری را کم کم رام می کنند. بلی اگر بخواهی به یک باره نفْس را رام کنی، مشکل است؛ اما آهسته آهسته می شود آن را رام کرد. پرسید: چرا زود از نماز و دعا خسته می شوم؟ گفت: موانعی وجود دارد، اگر آنها را برطرف سازی، نه فقط خسته نمی شوی، بلکه غرق در سرور و لذت می گردی. سؤال کرد: آن موانع چیست؟ فرمود: امام سجاد علیه السلام در «دعای ابوحمزه» آنها را برشمرده است. آن دعا را زیاد بخوان و در آن تدبر کن. گفتم: نخستین خواسته ام چه باشد؟ گفت: خودِ رفیق؛ چون یکی از اسم های خدا رفیق است.
تعجب کردم و گفتم: آیا واقعا خدا رفیق است؟ گفت: رفیق حقیقی خداست و کسی رفیق تر از او پیدا نمی شود. جز خدا کدام رفیق است که به او بدی کنی و او دم به دم بیشتر به تو خوبی کند؟ دیدم درست می گوید. گفتم: از این رفیق چه بخواهم؟ گفت: سر را به طرف آسمان بلند کن و صادقانه بگو: رفیق! دوستت دارم؛ ولی این را بدان، تو که نان و نمک رفیق را می خوری، مواظب باش نمکدان را نشکنی. سر را به سوی آسمان بلند کردم، گفتم: ای رفیق شفیق! دوستت دارم. خدایا! تا کنون هر چه خواستم برای خودم بود. مرا ببخش که غیر تو را طلب کردم. خدایا! شنیده ام همت بلند را دوست داری، به من همت بلندی عطا کن که به کمتر از رسیدن به رضا و لقای تو قانع نشوم!
;الهی دلی ده که جای تو باشد
;لسانی که در وی ثنای تو باشد
;الهی بده همتی آن چنانم
;که سعیم وصول لقای تو باشد
;ای چنانم کن از عشق خود مست
;که خواب و خورم از برای تو باشد
;الهی عطا کن به فکرم تو نوری
;که محصول فکرم دعای توباشد
طوطی همدان
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.